آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

می گوید: پاسپورت و ویزا ندارم اربعین برم کربلا... :)

به او میگویم: ما که نزدیک هستیم تو برو تا مهران شاید راه باز شد و رفتی...

می گوید: اونجوری اگر راه باز نشود و برگردم مردم می گویند امام حسین ع نطلبیدش!!!


۱۲ نظر ۱۸ مهر ۹۷ ، ۰۶:۳۲
آقای سین

پیاده روی اربعین؛ مراسم بزرگی که اسمش را بارها و بارها شنیده اید و یک اجتماع بسیار بزرگ و به نوعی یک بیعت سالانه است. عاشقان حسینی به گونه ای برنامه ریزی کرده اند که هرکسی با هر سطح درآمد در این مراسم شرکت کند و خدمت به زائران را افتخار بزرگی برای خود میدانند. در این میان عراقی ها از همه جلوتر هستند و اگر در عراق ساکن باشید برای زیارت اربعین تقریبا به هیچ پولی نیاز نخواهید داشت.

* در کشور ایران نیز دشمنان اهل بیت سال به سال قیمت ها را بالا برده و این سفر را سخت تر میکنند. (ولی کور خوندن و تعداد شرکت کننده ها بیشتر و بیشتر میشه)

۳ نظر ۱۴ مهر ۹۷ ، ۱۴:۰۴
آقای سین

کم کم داشتم با داشتن یه لپ تاپ ۱۰-۱۵ میلیونی حس لاکچری بودن رو تجربه میکردم که دلار رو کشوندن پایین و گند زدن به حس و حالم!

ای کاش این پایین کشیدن تداوم داشته باشه و بخاطر پرت شدن حواس ها از حماسه جدید نماینده های مجلس نباشه


+ تابستون رو به بدترین شکل و با کلی مصیبت تمام کردم برای همین چند وقتی چیزی برای نوشتن در اینجا نداشتم. کلا مخاطبای اینجا رو بیشتر از اون دوست دارم که غم های شخصی خودم رو باهاشون به اشتراک بذارم.

۱۷ نظر ۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۷:۰۳
آقای سین

این روز ها بجای سرِ بریده و بدنِ قطعه قطعه شده ی امام حسین ع، برای راه و روش فراموش شده ی ایشان گریه کنید!

فاز ای کاش در کربلا حاضر بودیم و یاری ات میکردیم هم بر ندارید، چرا که اگر امروز طرفدار ظلم و یزیدیان زمان هستید اگر روز عاشورا هم در کربلا حاضر بودید رو در روی امام میجنگیدید.


۱۲ نظر ۲۴ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۳۰
آقای سین

شش سال پیش بود که او وارد زندگی ام شد، از همان ابتدا علاقه ی خاصی به او داشتم و با اینکه او بی روح و بی احساس به نظر می رسید اما من فک میکنم او هم یک ذره احساس خوبی به من داشت، هر چه باشد من آقا و سرور او بودم و او هم مطیع و فرمان بردار من! روزها و ساعت هایم را کنار او می گذراندم و هرجایی که میتوانستم او را با خود می بردم و جوری به او وابسته شده بودم که دوست نداشتم لحظه ای از من جدا شود.

۲۱ نظر ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۳۴
آقای سین

تصور کنید شما یک تاجر پاکدست و درستکار هستید، در شرایط ارزی مشابهی که دستپخت بانک مرکزی است و میدانید که ارزش پول ملی بزودی نصف و کمتر خواهد شد برای اینکه سرمایه ای که سال ها برای بدست آوردن آن زحمت کشیده اید در یک لحظه بخاطر اشتباه عده ای از بین نرود چه می کنید؟

۲۹ نظر ۲۷ مرداد ۹۷ ، ۱۶:۲۸
آقای سین

بینِ ما، 

همه چیز تمام شده است!

غیر از یک چیز،

که من هنوز دوستت دارم...

تولدت مبارک

خیلی سخته اینا رو تایپ کنی ولی نتونی ارسال کنی...

۲۲ نظر ۲۵ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۳
آقای سین

شب گذشته در شهر ما یک نفر خودکشی کرد، یک جوان متاهل که سه دختر هم داشت. ماشین و شغل داشت، همسرش هم کارمند بود. یک جوان خوش اخلاق و خوش برخورد که هرکسی کاری داشت برایش انجام می داد. از صبح تا عصر به این فکر کردم که چرا این کار را کرد!؟

الان دارم به این فکر میکنم که جرأت این را دارم که خودم را حلق آویز کنم؟

۱۸ نظر ۲۳ مرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۶
آقای سین

ماهی قرمز جان سخت که چندی پیش وعده گرفته بود اگر تا عید ۹۸ زنده بماند صاحب یک آکواریوم لاکچری شود، بعد از تحمل ماه ها زندگی مشقت بار سرانجام سیل مشکلات اقتصادی را تاب نیاورد، و از غم فراق دریای کاسپین امروز ۲۲ مردادماه، درگذشت.

۱۵ نظر ۲۲ مرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۸
آقای سین

دختر دایی بنده امسال در کنکور سراسری شرکت کرده و رتبه ی او حدودا ۷۰۰ شده است. حالا پسر دایی خشک مغز بنده که از قضا دانشگاه رفته هم هست و پرستار، با استدلال های پشت کوهی مانعی برای دانشگاه رفتن او شده است!

/ ۱۶ مرداد


الحاقیه: فشارها جواب داد و طبق شنیده ها فعلا پسر دایی تسلیم شده، البته پسر دایی خودش انتخاب رشته کرده براش و معلوم نیست چه کد رشته هایی زده...

/ ۲۱ مرداد

۳۵ نظر ۲۱ مرداد ۹۷ ، ۲۱:۰۵
آقای سین
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی