آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم

۲۶ شهریور ۹۶ ، ۰۱:۰۸
آقای سین

کم کمک دارد گرد پیری روی زندگیمان مینشیند و ای دل غافل! که روزهای پر از انرژی و شور و نشاط و شادی و با ارزش زندگی یعنی همان جوانی دارد به آخر هایش نزدیک می شود و آقای سین قصه ی ما در خواب زمستانی فرو رفته است. این وسط عروسی های رگباری هم سن و سالان (بعضا کوچکتران) دوست و آشنا و فامیل هم بهانه ای شده است که از صبحگاهان تا پاسی از شب هر موقع در تیررس پدر و مادرِ جانان قرار میگرم با انواع و اقسام گزینه های روی میز و زیر میز و دمپایی و هر آنچه که با خود اندیشه کنند میتواند کارساز افتد حقیر را تهدید و ارعاب کنند که ما خواهان عروسی و جشن و نوه و ... هستیم و هرچه تلاش میکنم آنها را متقاعد سازم که شما فرزندان ذکور دیگری هم دارید که از قضا خواهان و مایل به ازدواج هم هستند اما مگر دست از سر در آستانه ی کچل شدن ما بر میدارند!

از حق نگذریم خواسته غیر معقولی هم ندارند و قصور تا حدودی از حقیر است که سال ها چون کبک سر در برف داشته ام...

به هر حال چند مدتی بود که در افکار خویش فرو رفته تا راه حل و علاجی برای وضع موجود بجوییم و این شد که از خواندن وب نوشته های دوستان محروم بودیم و از همین جا پوزش می طلبیم.

۱۸ نظر ۲۳ شهریور ۹۶ ، ۱۲:۵۳
آقای سین

بی شک اگر صدای هادی عامل توی سالن کشتی پخش می شد رضا یزدانی عزیز داور و رییس تشک و قاضی و حتی مربی اسلواکی رو هم زمین میزد.

۱۵ نظر ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۰۹
آقای سین
اگر در حرم شاهچراغ یک نفر را دیدید که کنجی نشسته و هاج و واج گنبد و گلدسته و جای جای حرم را نگاه میکند و چند لحظه یک بار لبخندی میزند بی شک آن یک نفر کسی نیست جز آقای سین! ولی انصافا به رویش نیاورید که او را شناخته اید :)
۱۸ نظر ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۲۳:۳۶
آقای سین

مسابقه فوتبال (یا هر رشته ورزشی دیگر) مقابل تیم رژیم صهیونیستی همان قدر احمقانه است که مسابقه دادن با تیم داعش احمقانه است.

طرف برای گل زدن مقابل آمریکا از خدمت سربازی معاف و سال 88 هم با مچ بند سبز وارد زمین مسابقه شده است و حالا در کمال وقاحت مینویسد: به امید روزی که سیاست دست از سر ورزش بر دارد!

۱۸ نظر ۲۱ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۵
آقای سین
به خاک پای تو گفتم که تا تو دوست گرفتم
ز دوسـتـان مـــجـــازی چو دشمنان برمیدم
سعدی علیه الرحمه در بیت بالا میفرمایند که (با مصرع اول زیاد کار نداریم): «از دوستان مجازی مانند دشمن گریزان شده اند» و مراتب اعتراض خویش به دوستان مجازی شان را در این شعر ابلاغ میکنند حال این دوستان چه کار کرده اند که شیخ از آن ها رنجیده خاطر است هنوز مشخص نشده است. لازم به ذکر است آقای سین که  ارادت خاصی به استاد سخن نیز دارد اعلام می کند که این نظر شخصی شاعر است و ربطی به نویسنده این وبلاگ ندارد با این حال از همه دوستان مجازی و غیر مجازی و بلاگرین محترم تقاضا مند است در روابط مجازی خود دقت و مراقبت لازم را به کار گیرند.
۲۱ نظر ۰۸ مرداد ۹۶ ، ۱۰:۴۹
آقای سین

در شرایط حاضر که ما با عربستان در حال جنگ هستیم و با وجود حیوانات خطرناکی مثل «محمد بن سلمان» که قدرت را هم به دست گرفته است، اعزام حجاج، تقدیم گروگان به عربستان سعودی است.


پادشاه عربستان امور کشور را به پسرش سپرد

۱۲ نظر ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۴۹
آقای سین

+ خدا رحمت کنه مادرت رو پسرم، شرمنده ما سفر بودیم نرسیدیم شرکت کنیم توی مراسم تشییع و ...
- خواهش میکنم خاله این چه حرفیه، البته در اصل هم حق مادری داشتن به گردنم ولی خب زن عموم بودن فوت شدن
+ ای وای ببخشید گفتن خانم آقای ******** فوت شده دیگه من فکر کردم مادر شما بوده
- حالا اشکال نداره هر وقت مامانم فوت شد خبرتون میکنم!

* گفت و گوی دوستم با یکی از مشتری هاش


مرگ افراد توی سن و سال جوانی و سر پا بودنشان خیلی سخت است اما امان از موقعی که طرف پیر شده باشد و زمین گیر! با تمام میل به زنده ماندنی که انسان دارد بعید میدانم کسی دوست داشته باشد اینقدر توی این دنیا بماند که از پا بیوفتد...

۱۴ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۸
آقای سین

تولد داریم اونم تولد کی!؟

حفار تونل...

کابوس کیسه کشا...

آقای گل...

هتریک نکننده و پاس دهنده...

عربکش... (منظور سعودیاس فقط)

رفیق فابریک مهندس و البته  خدای حرص دادن (آخر جبران میکنه)


تولدت مبارک آقای گل

۱۵ نظر ۲۷ تیر ۹۶ ، ۲۳:۱۸
آقای سین

بی شک یکی از بهترین لذت های زندگی می تواند سحرخیزی و ورزش و دوی صبح گاهی باشد، لذتی که بهای تقریبا گرانی هم دارد و آن دل کندن از خواب شیرین صبحگاهی است.

۲۶ نظر ۲۱ تیر ۹۶ ، ۰۷:۲۷
آقای سین
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی