آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیانت» ثبت شده است

کم کم داشتم با داشتن یه لپ تاپ ۱۰-۱۵ میلیونی حس لاکچری بودن رو تجربه میکردم که دلار رو کشوندن پایین و گند زدن به حس و حالم!

ای کاش این پایین کشیدن تداوم داشته باشه و بخاطر پرت شدن حواس ها از حماسه جدید نماینده های مجلس نباشه


+ تابستون رو به بدترین شکل و با کلی مصیبت تمام کردم برای همین چند وقتی چیزی برای نوشتن در اینجا نداشتم. کلا مخاطبای اینجا رو بیشتر از اون دوست دارم که غم های شخصی خودم رو باهاشون به اشتراک بذارم.

۱۷ نظر ۱۰ مهر ۹۷ ، ۱۷:۰۳
آقای سین

شش سال پیش بود که او وارد زندگی ام شد، از همان ابتدا علاقه ی خاصی به او داشتم و با اینکه او بی روح و بی احساس به نظر می رسید اما من فک میکنم او هم یک ذره احساس خوبی به من داشت، هر چه باشد من آقا و سرور او بودم و او هم مطیع و فرمان بردار من! روزها و ساعت هایم را کنار او می گذراندم و هرجایی که میتوانستم او را با خود می بردم و جوری به او وابسته شده بودم که دوست نداشتم لحظه ای از من جدا شود.

۲۱ نظر ۰۹ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۳۴
آقای سین
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی