آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرگ» ثبت شده است

+ خدا رحمت کنه مادرت رو پسرم، شرمنده ما سفر بودیم نرسیدیم شرکت کنیم توی مراسم تشییع و ...
- خواهش میکنم خاله این چه حرفیه، البته در اصل هم حق مادری داشتن به گردنم ولی خب زن عموم بودن فوت شدن
+ ای وای ببخشید گفتن خانم آقای ******** فوت شده دیگه من فکر کردم مادر شما بوده
- حالا اشکال نداره هر وقت مامانم فوت شد خبرتون میکنم!

* گفت و گوی دوستم با یکی از مشتری هاش


مرگ افراد توی سن و سال جوانی و سر پا بودنشان خیلی سخت است اما امان از موقعی که طرف پیر شده باشد و زمین گیر! با تمام میل به زنده ماندنی که انسان دارد بعید میدانم کسی دوست داشته باشد اینقدر توی این دنیا بماند که از پا بیوفتد...

۱۴ نظر ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۲:۲۸
آقای سین
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی