با وجود تمام تلاش شیاطین و جبهه ی کفر برای مانع تراشی و کم رنگ کردن مراسم اربعین، پیاده روی اربعین با شکوه و عظمت انجام شد. ما هم افتخار حضور در این حماسه بزرگ را برای چندمین بار پیدا کردیم و نائب الزیاره و دعاگوی تک تک دوستان حسینی بودیم (حتی شما مجازی ها)
در مسیر بسیار به یاد دوستانی بودم که دوست داشتند شرکت کنند و نتوانستند. حتی در یکی از موکب ها در حال استراحت بودم که چند نفر وارد شدم بلند شدم و یک لحظه پسر خاله ام را دیدم و تا آمدم صدایش بزنم متوجه شدم شخص دیگری است.
عجیب تر از همه در مسیر یک لحظه انگار زیزیگلو را دیدم که پوشیه زده بود بر صورت و کالسکه ی بچه به همراه داشت! (حالا اگر بدون پوشیه هم ببنمشون نمیشناسمشون احتمالا! ولی اونجا انگار خودش بود!)
از سرماخوردگی هم همین قدر بنویسم که تقریبا به یکی از آپشن های ثابت پیاده روی اربعین تبدیل شده است و خیلی ها تجربه اش کرده اند و فقط مخصوص بنده نیست.
+ متاسفانه پست قبلی به نتیجه نرسید و امسال هم تنها شرکت کردم :)))