آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

امروز یه روز عالیه برای خواستگاری...

پنجشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۱۴ ب.ظ
صبح زود که بیدار شدم پدر و مادر در آشپزخانه مشغول صبحانه خوردن بودند و من با انرژی و صبح بخیر گویان به سمتشون رفتم و گفتم:
امروز یه روز عالیه برای خواستگاری...
اینقدر تعجب کرده بودند از این جمله که بدون هیچ عکس العملی همین جور منو نگاه می کردند برای مدتی...
از اونجایی که تقریبا حدود یک سالی هست که از خانواده اصرار و تهدید و فشار که وقت مزدوج شدن اینجانب رسیده است و از من انکار و تکذیب و فرار که هنوز نی نی هستم و آمادگی ازدواج ندارم، این جمله من را بعد از تعجب و حیرت نادیده گرفته و به صبحانه خوردن خود ادامه دادند!

و این گونه بود که در این لحظه به جای کت و شلوار دامادی با شلوار ورزشی در حال پست گذشتن هستم :)

نظرات (۱۲)

۱۶ دی ۹۵ ، ۱۹:۱۷ حامد عبدالهی
عجله نداشته باش. چیزی نگفتن تا هول نکنی. بعدا به خدمتت خواهند رسید
اگر از من میشنوی از همین الان فرار کن
پاسخ:
نمیدونم چرا صبح حس خواستگاری رفتن بهم دست داده بود 😜
برای مدتی...
بعد مدتی چیکارتون کردن مهمه:))))
پاسخ:
دیگه یه قسمت هایی ازشو سانسور کردم :)))))))
:)
نادیده نگرفتن
کارها دارن باهاتون...

پاسخ:
شایدم آرامش قبل از طوفان باشه :|


آقا روحیه بدین دارم میترسم کم کم !!
یعنی صبح بعدی چه خبره D:
پاسخ:
ببینم یه کاری میکنید امشب تا صبح کابوس ببینم :))))
۱۶ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۲ فاطمه مهربون
آقا نگران نباشید اونا احتمالا فکر کردند شوخی بیش نبوده 
و شما هم کمی تا قسمتی خل شدید D:
 دور از جونتون البته ^__^
درباره ی من رو هم بنویسید دیگه مردیم از فضولی :/ :)))
پاسخ:
صبح واقعا خل شده بودم 

درباره شما چی بنویسم آخه :||||||
۱۶ دی ۹۵ ، ۲۲:۲۱ مجتبی مطوری
برای یه مدتی دیگه کلمه ازدواج رو نمیشنوی😂
پاسخ:
اگه اینطور باشه که خوبه
۱۷ دی ۹۵ ، ۰۰:۳۴ آقاگل ‌‌
عجب!
عجب!
:))
من میدونم. بقیه خب نمیدونن ندونن! 
پاسخ:
:))))))))))

فک کنم دارم خل میشم
ما هم دعوت عروسی :)))
پاسخ:
ان شا الله :)

ولی خب تازه میخوایم بریم خواستگاری...
باید دعا کنید یکی پیدا بشه این اشتباه رو بکنه و دخترشو به من بده :)))))
۱۷ دی ۹۵ ، ۰۶:۳۹ ❤منتـــظر المهدی۳۱۳❤
:-)
پاسخ:
:)))
۱۷ دی ۹۵ ، ۱۵:۳۶ بالای آسمان
ان شاءالله یه دختر خوب با ایمان و قانع روزیت بشه و ازش صاحب فرزندان خوب بشی
پاسخ:
ان شاء الله
خیلی ممنونم :))
۱۷ دی ۹۵ ، ۱۸:۰۰ بانوچـ ـه
:))
یه لحظه تصور کردم داداشم همچین کاری کنه و صبح زود همچین حرفی بزنه :دی

خیلی باحال بود ولی
پاسخ:
ولی؟ :(
۱۷ دی ۹۵ ، ۱۹:۴۷ بانوچـ ـه
در واقع باید اینطور بگم: ولی خیلی باحال بود :دی

پاسخ:
صحیح... الان متوجه شدم

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی