آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

آقای سین

مختصری از احوالات آقای سین...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمستان» ثبت شده است

زمستان برای من سالهاست که شروع شده است، از همان روزی که فریب دیماه را خوردم زندگی ام یخ زد! چه ساده بودم که فکر میکردم به زمستان هم می شود دل بست. اما حالا خوب میدانم که پاییز که بگذرد دیگر امیدی نیست و باید منتظر بهار باشم. منتظر تولدی دوباره، نو شدن، سبز شدن و منتظر کسی که مرا برای رفتن صدا بزند.همین جا منتظر اردیبهشت مینشینم تا از راه برسد و همسفر مرا با خود بیاورد. مدت هاست هوای سفر به سرم زده است و منتظرم برف ها آب شوند.

۱۸ نظر ۱۱ دی ۹۷ ، ۱۶:۵۶
آقای سین
آقای سین

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی!

پیام های کوتاه
  • ۲۵ خرداد ۹۶ , ۲۲:۳۲
    علی